عشق من رادوین جانعشق من رادوین جان، تا این لحظه: 9 سال و 7 ماه و 29 روز سن داره
وبلاگ رادوینیوبلاگ رادوینی، تا این لحظه: 8 سال و 10 ماه و 14 روز سن داره

my dear son

گذر عمر فقط عشق رو در سینه اش نگه می دارد

تابستان ۱۴۰۲

سلام گذر زمان اونقدر سریع میگذره که دیگه روزها نه که ماه ها میگذره و من مات این گذر عمر میشم واقعا بعضی وقت ها چنان غرق در بچگی هستم که یادم میره الان باید رفتار مامانها رو داشته باشم تا بچه ها موقع رفتن به باغ یه لاک پشت پیدا کردیم  اسمش رو لاکی گذاشتیم بندر شرفخانه یه رنگین کمان زیبا از روی پل کابلی اینم روز موزه بود رفته بودیم موزه ی آذربایجان سوم دبستان رو هم شکر خدا به پایان رسوندی و کارنامه ت رو هم گرفتی همه ی نمراتت هم خیلی خوبه بعدا عکس کارنامه ت رو هم میزارم عشقم خیلی دوستت دارم مثل همی...
14 تير 1402

عید ۱۴۰۲ و ماه رمضون

سلام و صد سلام میرم یه مدت کلا از افق محو میشم بعد بر میگردم سال نو شروع شد و همزمان باهاش ماه رمضون هم شروع شد الان که این پست رو مینویسم ۶ اردیبهشت هستش یعنی عید فطر هم تموم شده خدا رو شکر امسال سالمون رو با مهمونی های ماه رمضون شروع کردیم و خوب بود در کل خوش گذشته تا الان  خیلی عکس دارم که میخوام تو این پست بزارم ...
6 ارديبهشت 1402

زمستان 1401

                         زمستان سلامت را نمی خواهند پاسخ گفت سرها در گریبان است کسی سر بر نیارد کرد پاسخ گفتن و دیدار یاران را نگه جز پیش پا را دید، نتواند که ره تاریک و لغزان است وگر دست محبت سوی کس یازی به اکراه آورد دست از بغل بیرون که سرما سخت سوزان است نفس، کز گرمگاه سینه می آید برون، ابری شود تاریک چو دیوار ایستد در پیش چشمانت نفس کاین است، پس دیگر چه داری چشم؟ ز چشم دوستان دور یا نزدیک مسیحای جوانمرد من! ای ترسای پیر پیرهن چرکین هوا بس ناجوانمردانه سرد است ... آی ... دمت گرم و سرت خوش باد سلام...
24 بهمن 1401

یلدای ۱۴۰۱

پاییز هزار رنگ می رود  و زمستان سپید رنگ از راه می رسد و در این میان شبی است بلند به بلندای یک فرهنگ  آئینی رنگارنگ به سان پاییز و درون مایه ای سپید به رنگ زمستان شب یلدا ، شب کنار هم بودن بر شما مبارک ...
3 دی 1401

پاییز هزار رنگ

به نام خالق هستی پاییز برای خیلی ها دل انگیز هست و برای خیلی ها غم انگیز اما من عاشق پاییز رنگارنگ هستم صفای پاییز رو با هیچ چیزی عوض نمیکنم صدای نم نم بارون صدای خش خش برگ های هزار رنگ پاییزی و هوای خنک مطبوعش اما خودم متولد بهار هستم و دلم بهاری  همیشه پاییز رو دوست داشتم واقعا که پادشاه فصل هاست پاییز  فصل خزان فصل مرگ نیست فصل زندگی هست زندگی که همراه وجود عزیزان به خودش بوی صفا و خوشی رو میگیره ناراحتم پاییز امسال  خدایا تمام گلهایی رو که در پاییز امسال پرپر شدند رو روحشان رو شاد کن  خدایا من و مادران این سرزمین نگران بچه هامون بودیم و هستیم خودت از خطرها به دورشون کن و نگه دارشون باش ا...
8 آذر 1401

به استقبال پاییز

به نام خالق هستی سلام خدای مهربونم سلام آفریننده ی پاییز رنگارنگ سلام مهربانترین مهربانان  پاییز از راه رسید و مدرسه ها باز شدن هوا هم خنک تر شده الان که این پست رو میگذارم رادوین جانم رو راهی مدرسه کردم تو صف ایستادن و راهی کلاس سوم شد کلاس سوم دو خانم دهقانی که همه از سخت گیریشون تعریف میکنن  عزیز دلم انشالله که امسال هم به خوبی و خوشی با خاطره های قشنگ در کنار دوستهات بهترین ها در ذهنت به یادگار برات بمونه  دیشب بعد از شام چیپس خوردی و خوابیدی نمیدونم به خاطر این بود که میدونستی صبح باید زود بیدار بشی یا چی که ساعت ۱ پا شدی گفتی حالم داره به هم میخوره و رفتی دستشویی و برگشتی نمیتونستی بخوابی ولی...
2 مهر 1401

عکس های دو پست قبلی

متاسفانه تولدت همزمان شد با فوت بابا جون و این عکس ها رو هم خاله جون ازت گرفته روحشون شاد اینم عکست با هلنا دوست کلاس نقاشیت عکسهای محرم ۱۴۰۱ و این هم عکسی دردناک از دندونی که صدرا پسر همسایه مون با سنگ شکوند عکسی با یونیفورم مدرسه عکسی از روز معلم کلاس دوم ۲ آقای صمدی من و رادوینی سوار بشقاب پرنده در شاه گلی تصویری از چهارشنبه سوری ۱۴۰۰ در مدرسه کنار مدیرتون آقای کرم جوان و معاونتون آقای مقامی تولد سلدا ۷ فرودین ۱۴۰۱ سفره ی افطار امسال خونه ی مامان جون بماند به یادگا...
14 شهريور 1401
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به my dear son می باشد