تابستون و دلخوشی هاش
به نام خدا این روزها اتفاقات زیادی میوفته شب موقع خواب همه شون عین یه فیلم از ذهن میان و میرن ولی موقع نوشتن واقعا انگار چیزی نبودند رادوین جان کلاس زبان میره تو همون مهدی که واسه پیش دبستانی ثبت نام کردیم از شانس خوب ما همسایه مون خواهر مدیر پیش دبستانی هست که خیلی سابقه ی خوبی دارند و شکر خدا برنامه های متنوع تابستونی هم که میگذارند خیلی به رادوین خوش میگذره آب بازی و یخ بازی و جشن عید قربانی که تو فضای سبز جلوی مهد گرفتند خیلی خوش گذشت و خاطرات خوب دارند انشالله شروع میشند و انشالله که وقتی پاییز مدرسه ها هم باز شدند بتونیم به راحتی به مرور وفق بدی خودت رو با شرایط زود بیدار شدن و خیلی چیزای دیگه که انشالله با مستقل شدنت اتفاق خواهد...