بازيگوشي از نوع رادويني
ديروز هوا باروني بود و همه جا خيس آب بود و ما به اجبار تو رفتيم بيرون هواي سالم و خوبي بود ولي تو دوان دوان كه ميرفتي رفتي تو يكي از آبچاله ها و شلوارت و كفشات خيس شدن و من كه برمي گردوندمت كه لباس برات عوض كنم مثل ابر بهاري گريه ميكردي چون فكر ميكردي ديگه نميبرمت بيرون
ظهر كه تقي اومده بود بادكنك هليوميت رو بردي قايم كردي كه تقي مياد ميبرتش خونه شون اين رو هم مامان جون بهت ياد داده بود
و جالب اينه كه تو دم در به تقي ميگي كه بادكنكم رو قايمش كردم اين شد كه ظهر نخوابيدي هر كاري كردم
ولي شب خوب خوابيدي و صبح هم به قول خودت اونبير ياريمدا دورموسان
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی