عشق من رادوین جانعشق من رادوین جان، تا این لحظه: 9 سال و 7 ماه و 8 روز سن داره
وبلاگ رادوینیوبلاگ رادوینی، تا این لحظه: 8 سال و 9 ماه و 24 روز سن داره

my dear son

گذر عمر فقط عشق رو در سینه اش نگه می دارد

اتفاق تلخ

1397/3/31 14:00
نویسنده : mahsa
235 بازدید
اشتراک گذاری

                                                                      

ديروز با هم رفته بوديم بيرون تو دوچرخه سواري ميكردي بابا گفت يكم بريم پارك من گفتم اونجا شلوغ ميشه بيا يه جاي خلوت بود اونجا وايسيم تو يكم دوچرخه سواري كني ولي بعدد گفتم باشه هر جايي ميگين بريم ديگه  رفتيم پارك و ما نشستيم رو نيمكت بعد تو هم پشت سر بچه ها داشتين با هم دوچرخه سواري ميكردين

همه چي خوب پيش ميرفت تا اينكه تو نتونستي خوب ترمز كني وئ از پشت خيلي هم آروم زدي به دوچرخه ي يه دختري كه اونجا داشت بازي ميكرد دختر اومد پايين و تو رو هل داد و تو هم خواستي كه اونو هل بدي كه من از جام پام شدمكه بيام كه نذارم در گير شين كه ديدم مادر بچه اومد و چند تا سيلي نثار تو كرد تو جام ميخكوب شدم چند ثانيه چون مامانه انگار فكر ميكرد كه تو تنهايي اونجا و عوض اينكه نذاره بچه ها با هم دعوا كنند اداشت هي پشت سر هم سيلي ميزد انگار كه چي شده وقتي منو ديد كه اومدم رفت رو يه نيمكت نشست و دخترش هم كنارش نشست من مونده بودم كه بهش چي بگم و تو هم مدام داشتي گريه ميكردي و صورتت سرخ سرخ شده بود همه ي آدمهايي هم كه اونجا بودند وقتي تو رو تو اون حال ديدند شروع كردند به گفتن اينكه زنه وحشيه و آدميت سرش نميشه افتاده به جون بچه و اين جور چيزا كه من به زور دست تو رو گرفتم و به بابا  اشاره كردم كه بياد تا از اونجا بريم

بالاخره بعدا كه داشتم اون ماجرا رو پيش خودم مرور ميكردم به اين فكر ميكردم كه اين همه تحصيلات و رفاه و شيك پوشي و مصرف گرايي و لوس كردن بچه ها و هزار تا چيز ديگه كه الان براي بيشتر آدم ها ارزش شده چه چيزي رو به آدمها اضافه كرده ؟آيه واقعا ذات آدمي با اين جور چيزها يا صلا با محيط عوض ميشه !يعني وقتي يكي شيك ميپوشه و در خيلي از مواقع ميخواد همه بهش توجه كنند  يا مثلا خونه و ماشين آنچناني از ما آدمها انسان به جا ميزاره يا نه وقتي به آدم ها نگاه ميكنم ميبينم بعضي ها  هستن شايد سواد درست حسابي هم ندارند ولي واسه خودشون يه پا روانشناسن

و انگار دكتراي مرام دارند يادمه مامانم هميشه بهمون ميگه تو ساده باش زرنگها با زرنگيشون به خودشون آسيب ميزنند

تو خوب باش و هواست پيش بدي كسي نباشه پشت هيچ كس حرفي نزن كه نتوني جلوش بگي واقعا گاهي وقتا به اين فكر ميكنم چقدر سخته مثل مامانم فكر كنم چقدر راحت فراموش ميكنه و ميگذره چقدر خوب و ساده است درسته ما دانشگاه رفته ايم مثلا ولي واقعا اگه به اين جور چيزا بود كه همه بايد تو اين مملكت فرشته ميشدند كدوم دانشگاه و مدرسه اي هست اينجا كه انسانيت ياد دانشجوها ش بده كاش نريختن آشغال تو كوچه و خيابون يا مثلا پرت نكردن بطري آب از ماشين بيشتر از مثلا تعليمات و آموزهاي ديني تو مدرسه ها مون آموزش داده ميشد

   

و هزاران كاش ديگه............

انسانيت برترين دين دنياست هر جا ميخواي باش مسلمون يا كافر خوب و بد رو هميشه با وجدانت بسنج و دل كسي رو نشكن همين و بس

پسندها (11)

نظرات (10)

sarasara
31 خرداد 97 14:27
زنه ی وحشی چرا بچه رو بزنه
تعجب خاک تو سرش خوبه تونستین جلو خودت و بگیری من بودم نمیتونستم یه چیزی میگفتم.
وای چقدر اعصابم خورد شددلشکسته
mahsa
پاسخ
والله دروغ نگم خودمم ترسيده بودم رادوين رو برداشتم و رفتم فقط بعدا كه به خواهرمم گفتم ميگفت بايد از بچه ت حمايت ميكردي و چرا پا به فرار گذاشتي منم گفتم كه به خدا فكر كردم ديوونه هست ديگه فقط گفتم از اونجا بريم تا شب نتونسته بودم خودم رو پيدا كنم اعصابم خورد بود
مامان صدرامامان صدرا
31 خرداد 97 14:53
چه آدمهای کثیفی هستن اینا واقع به جای اینکه تربیت بده به دخترش همچین کاری رو یادش میده 😤 منم یادمه تو پارک ی پسر با صدرا بازی میکرد خیلیم دوستانه ولی پای صدرا خورد بهش و زمین خوردخیلی اروم  عمدی نبود اصلا ولی مادرش که از دور میدید بدو بدو اومد به پسرش میگفت که باید از پاش بزنی واقعا انگار به بچه هاشون انتقامو یاد میدن نه اینکه تو بازی بچه ها همچین اتفاقاتی ممکنه بیفته این ما هستیم که باید صبر کنیم تا بچه ها خودشون از هم دفاع کنن و چیزاهای جدیدی یاد بگیرن برا بعضی از مادرا متاسفم 😔 ولی شما چرا چیزی نگفتین به مادره واقعا کارش اشتباه بود که بچه کسی رو بزنه 😔😯
مامان ارشیا و پانیامامان ارشیا و پانیا
31 خرداد 97 15:08
واقعا متاسفم واسه همچین ادمایی.
mahsa
پاسخ
اول نميخواستم تو وبلاگ از اين ماجرا چيزي بنويسم ولي بعدا گفتم بذار كسايي كه ميبينند مواظب بچه هاشون تو كوچه و بازار باشند تا خدايي نكرده آسيبي به عزيزانشون نرسه خيلي ممنون دوست عزيزم
🌸محجوب بانو 💖 آقا ســید🌸🌸محجوب بانو 💖 آقا ســید🌸
31 خرداد 97 15:59
خانوووومی واقعاااا خیلییی تعجب کردمممم و خیلییی هم عصبانی شددددم
از دست شما بیشتر ناراحت شدم
واقعاااا چرا هیچ برخوردی نکرددددین
چراااا هیچچچچ دفاعی از حق بچتوووون نکردینننن
بچه شما از شما یاد میگیره چطور تو جامعه رفتار کنه
وقتی شما از حقش دفاع نکنین
اونم یه آدم منزوی بار میاد که میترسه از حقش دفاع کنه
من نمیگم شمام مثه اون زنه وحشی عمل میکردی
ولیییی حداقل کاری که میتونستی بکنی این بود که بری و علت این وحشی گریش رو بپرسی
و حداقللللل در ظاهر هم که شده بود جلو پسرتون از حقش که ب حق بووود دفاع میکردین
بنظرم کاراتون خیلی اشتباه بود که بدون هیچچچچ عکس العمل و حرفی اونجا رو ترک کردین
امیدوارم دیگه از این اتفاقا نیفته
و امیدوارم اگه مشابه این اتفاق افتاد شما هم از پسرتون دفاع کنین
mahsa
پاسخ
دوست خوبم حق با شماست ولي من واقعا تو شوك بودم و فقط تو اون شرايط خواستم رادوين رو از اونجا دور كنم چون اصلا نميتونستم نگهش دارم و بقيه آدماي حاضر در اونجا داشتند با اون خانوم دعوا ميكردند و من واقعا از دعوا و سر و صدا ي زيادي ميترسم اونجا فقط خواستم كه از اون موقعيت تنش زا دور بشم و پسرم رو آروم كنم
مامان و بابای حلما و حسینمامان و بابای حلما و حسین
31 خرداد 97 18:27
کار شما پسندیده بود و یه تجربه تلخ و مفید رو کسب کردین و ممنون که به اشتراک گذاشتین .
شانس آوردین که بموقع رسیدین . بی محلی به همچین آدمایی بدترین سزای اوناست . اینجور آدما بیشتر شایسته ترحم و دلسوزی اند تا انتقام و دعواکشی . او هم یک مادر بوده و امید هست با رفتار شایسته شما بخودش بیاید و حقشه که از انسانیت بهره مند بشه و مهمتر از همه بچه سالم به جامعه تحویل بده . اگر مثبت اندیشانه به موضوع نگاه کنیم رفتار اون خانم از رو وحشیگری نبوده و از رو خاله خرسه بازی بوده  . چون طبعا بچه شو دوست داشته و شدت عاطفه مادری در دفاع نادرست از بچه خویش اونو مجبور به اینکار کرده و بعد که شما رو دیده گارد نگرفته و از رفتارش شرمنده بوده .
اگه برخورد میکردین شاید اتفاقات بدتر هم پیش میومد . کسی که یه عمر متوجه نشده تو اون شرایط سخته که با شما منطقی برخورد کنه و دلجویی از کودک آسیب دیده و آموزش رفتار آنها در مقابل آسیب های اینچنینی مفید فایده است .
​​​​​​​بازم ممنون از این اشتراک مفید🌹🌻🌻🌼🌼❤💟💟🌷🌷🙏🙏🙏🙏🙏
 
mahsa
پاسخ
مرسي به خاطر نظرتون شما تنها كسي بوديد كه به من نگفت اشتباه كردم چون من واقعا آدم دعوايي نيستم و از ديدن همچين صحنه هايي وحشت زده ميشم و هر جا دعوا باشه فقط ميخوام كه اونجا رو ترك كنم
مامان عفیفه
31 خرداد 97 18:39
متاسفانه برخوردهابا بچه ها خیلی بد شده
چند روز قبل توی صف نماز جماعت، یه بچه اومد کیف عفیفه رو برداشت. علی رفت ازش بگیره جیغشون در اومد.یه خانومی از صف جلو برگشت عقب نگاه کرد گفت بچه هاتونو ساکت کنین.منم گفتم چه خبرتونه بچه هاتونو ساکت کنین.مگه من دلم میخواد بچم تو صف نماز سروصدا کنه؟اون خانوم هیچی نگفت دیگه منم علی رو برداشتم رفتم 
mahsa
پاسخ
والله نميدونم چقدر همه بي طاقت و بي صبر شديم خدا به داد اين طفل معصوم ها برسه قراره با ديدن همچين صحنه هايي چطور خودشون رو كنترل كنند تا عصبي نشند من كه واقعا برام درد آوره
مامانیمامانی
31 خرداد 97 21:11
فقط باید اظهار تاسف کرد برای همچین آدماییتعجب
به نظرم از اون مادرایی بوده که اگه از دست بچه اش هم عصبانی بشه دست روی اونم بلند میکنهخسته
چه آدمی بشه دختر این آدمغمگین
واقعا حق داشتین شوکه بشین اما کاش یه عکس العملی نشون میدادین در دفاع از رادوین جون
انشاالله که دیگه با چنین آدمای بی فرهنگی مواجه نشین
mahsa
پاسخ
خيلي ممنونم ازتون دوست خوبم
مامانمامان
1 تیر 97 2:35
خیلی ناراحت شدم.منم به بچم خیلی اصول انسانیت یاد میدم ولی متاسفانه همش میپرسه پس چرا فلانی اینطوریه پس چرا فلانی اونطوریه.خیلی اطرافمون بد شده.خداکمکمون کنه.بعد میگن داعش چقدر بیرحمه!! اینهاکه خودی رو بیدلیل میزنن.منم گاهی اتفاقهایی برام میوفته که اصلاانتظارش را نداشتم.بعدا که فکرمیکنم میگم باید فلان برخورد رامیکردم ولی واقعیت اینه گاهی انقدر آدم متعجب و شوکه میشه میمونه.امیدوارم حتما برای گلتون بیشتر توضیح بدین و دعامیکنم این خاطره به حق محمد و خاندان پاکش(ع)همین لحظه از ذهن بچه بیرون بره و ناراحتش نکنه.
mahsa
پاسخ
عزيزم خيلي ممنون چقدر حرفهاتون به آدم آرامش ميده مرسي واقعا
مامانمامان
1 تیر 97 2:41
بعضی خانمها از آقایونه لات و لااوبالی بدتر شدن اینروزها.آدم دهنش وامیمونه.ماچندروز پیش باهمسرم باماشین میرفتیم یه خانومی ازپشت زد به ماشین ما.شوهرم خیلی انسانه.از آینه دید خانومه خواست راه بیوفته بره که زنه از تو آینه بادست اشاره کرد برو دیگه!!! واااااا 
شوهرم دید اینجوریه پیاده شد بهش گفت شما از عقب زدی این چه طرز برخورده...بلند بلند داد میزد خب بروحالا!!!
مردم اطراف هم بدون اینکه بدونن قضیه چیه خیلی راحت حق را به زنه میدادن میگفتن برو آقا!!!
مونده بود دوتافحش هم به ما بده باورکن بس که بی حیا بود...از دامن اینها چی قراره بیاد توجامعه...
ماهاهم که خودمونو به در و دیوار میزنیم انسان تربیت کنیم بچه هامون درکنار اینجور بچه ها بزرگ میشن ناخواسته..
خدا کمکمون کنه
ههههههههههههههههههههه
منم دلم پره!!
mahsa
پاسخ
والله آدم يه چيزهايي از اين و اون ميشنوه و يا خودش به چشم ميبينه كه خودش آسيب ميبينه چه برسه به بچه
مهندس زهرا فرجیمهندس زهرا فرجی
1 تیر 97 13:45
واقعا عجب آدمایی پیدا میشن.... زنیکه وحشی اگه من جای شما بودم ادبش میکردم...
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به my dear son می باشد