تابستون داغ
سلامی به گرمی همچین روزهایی
خدایا چند روزه هوا فوق العاده گرمه و اصلا بیرون از خونه رفتن مساوی با ذوب شدن به حساب میاد
چند روز قبل مهد کودک رادوین یه آب بازی ترتیب داده بودند که خیلی خوش گذشت به بچه ها البته دست مدیرشون درد نکنه که ما رو هم بی نصیب نذاشتند و تو اون هوای گرم با شلنگ آب مامان ها رو هم خیس آب کردند
به رادوین جان که خیلی خوش گذشته بود و هر روز ازم میپرسه مامان بازم میریم آب بازی
رادوین تو 17 تیر صاحب یه دختر دایی خوشگل دیگه شد السا جونم تولد خواهری رو بهت تبریک میگم
السا روز تولد خواهرش مهمون مابود و با رادوین حسابی بازی کردند و روز بعد که به عیادت مامانش و نی نی رفتیم خیلی هیجان زده بود
و از سلدا بگم برات رادوین جونم
مردم دختر خاله دارند تو هم دختر خاله داری ببین به چه وضعی در آوردتت کم مونده بوده که واقعا به چشمت آسیب بزنه سلدا با وجود اینکه 9 سالشه ولی عین بچه کوچیک ها رفتار میکنه و همیشه رو دشتات یا رو بدنت با ناخنهای درازش خط و خش میندازه و از این بابت خیلی ناراحت میشم چون میدونه که تو هیچی به هیچ کس نمیگی یا گریه نمیکنی هر بلایی دوست داره سرت میاره و من بعدا مثلا وقتی میخوام ببرمت حموم میبینم که یه قسمتی از بدنت رو با نیشگون کبود کرده ولله به خدا نمیدونم چیکار کنم از دست این دختر
خدا میدونه من چقدر به صورتت رسید تا دوباره خوب بشه