روز کودک
نازنین پسرم
همین که تو را دارم، بهترین هدیه ی دنیا را دارم،
دیگر در بین ستاره ها به دنبال درخشان ترین ستاره نیستم
در میان گلها به دنبال زیباترین گل نیستم
تو کهکشانی هستی از پر نور ترین ستاره ها
کودک من…..
روز به روز بزرگتر میشوی و من عاشق تر
پسرک من….
ممنونم که به دنیای من آمدی و زندگی را برایم زیباتر از همیشه کردی
دوستت دارم….بیشتر از دیروز….کمتر از فردا…
سلام پسرم
این بار برای تو می نویسم
تو عزیز دلم که همیشه بدون اینکه بدانی با وجودت سختیها را برایم آسان نمودی و مرهم دردهایم بودی
و بازهم با دیدنت معجزه ای رخ داد
وقتی کنارم هستی تمام دردهایم را فراموش می کنم
وقتی شادمانه می خندی و به یکدیگر عشق می ورزیم دنیا از آن من است
حال که تو را دارم دیگر از خدای خود چه می خواهم
دلبندم همیشه بخاطر وجود نازنینت خدا را شاکرم
امسال که رادوین بالام به آمادگی میره روز کودک رو تو اونجا براشون جشن گرفتند و از قرار خیلی بهشون خوش گذشته بود و اون روز فقط بازی کرده بودند
از مهد کودک یه وایت برد بهشون کادو داده بودند ولی چون رادوین خودش وایت برد داشت من یه کادوی دیگه میخوام و ما هم براش اون چیزایی که خودش دوست داشت و من باهاش مخالف بودم رو خریدیم یه تفنگ آبپاش و یه کامیون پلاستیکی که رادوین تا بحال فکر کنم شیش هفت تا از اینا رو خراب کرده و انداختیم آشغال باز دست بر دار نیست
رادوین با این برج هیجان خیلی چیزهای خوبی درست میکنه و با اصرار هم میگه مامان من خودم درست کردم ها هیشکی کمکم نکرده و من میخندم و میگم مگه غیر از من و تو کسی دیگه هم هست که به تو کمک کنه