حرف های دلی
به نام پروردگار هستی
سلام امیدوارم که سرمای پاییز گرمای محبت درون آدم ها رو شعله ور تر کنه احساس میکنم مردم خیلی کمبود ها دارند بیرون که میگردی وقتی میری خرید میری گردش تازه میفهمی که خیلی حس های درونی درون خیلی هامون مرده انگار درون هر یک از ماها یه پاییز سرد و بدون برف و بارونی هست که بیشتر شبیه یه خشکسالی و قحط زدگی میمونه چرا کمتر همدیگر رو درک میکنیم ؟چرا مردم این دیار بی احساس پا میگذارند رو هم ؟چرا همه از همدیگه طلبکارند؟فقر فرهنگی خیلی بیشتر از فقر اقتصادی ریشه ی این مردم رو خشک میکنه
ای کاش عوض سبقت گرفتن و کلاه گذاشتن رو سر این و اون و زرنگ بازی و انواع و اقسام مد و دلغک بازی یکم نمیدونم کجا شاید تو مدرسه شاید تو خونه به بچه ها سازش و تعامل با همدیگر رو آموزش بدیم کمک کردن به همدیگر عشق ورزیدن به دوستان و آشنایان در کل حقوق بشری که واقعا اینجا آدم احساس میکنه سرکوب شده کاش یکم ذهن ها بازتر بشه فقط امروز و فردامون رو نبینیم فقط به خودمون و منافعمون فکر نکنیم چقدر خوب میشد که عوض نازنازی بار آوردن بچه هامون یکم اونا رو تو مضیقه بذاریم تا اونها هم شاید با احساس کمبود یه چیزی احساساتشون بر انگیخته بشه و اینقدر لجوج و دیکتاتور و خودخواه بار نیان
پاییز درون آدمها خیلی ناامید کننده ست شاید سالها روانکاوی و مشاوره هم نتونه پاییز دلشون رو با آگاهی به بهار خزان تبدیل بکنه
هر کس باید خودش رو مسئول بدونه و تا حد امکان کوتاه بیاد در مقابل نفسش
رادوین جان یکم بهتر شده این روزها هوا خیلی سرده صبح که داشت سوار سرویس میشد خیلی سرد بود دیروزش هم همش میخواست بیرون بگرده و هم صبح و هم عصر بیرون رفتیم
و بازم رادوین طبق روال همیشگیش با این وسایل های ورزش تو پارک ها بازی میکرد و اینها هم حسابی یخ بسته بودن خیلی سرد بود آخر سر مجبور شدیم دستکش دستش کنیم
خدا رو شکر منم یکم مریض بودم الان یکم بهترم چند روزی میشه ویروسها دست از سرمون بر نمیدارن
انشالله که همه شاد و خرم باشن