تابستان ۱۴۰۲
سلام گذر زمان اونقدر سریع میگذره که دیگه روزها نه که ماه ها میگذره و من مات این گذر عمر میشم واقعا بعضی وقت ها چنان غرق در بچگی هستم که یادم میره الان باید رفتار مامانها رو داشته باشم تا بچه ها موقع رفتن به باغ یه لاک پشت پیدا کردیم اسمش رو لاکی گذاشتیم بندر شرفخانه یه رنگین کمان زیبا از روی پل کابلی اینم روز موزه بود رفته بودیم موزه ی آذربایجان سوم دبستان رو هم شکر خدا به پایان رسوندی و کارنامه ت رو هم گرفتی همه ی نمراتت هم خیلی خوبه بعدا عکس کارنامه ت رو هم میزارم عشقم خیلی دوستت دارم مثل همی...