عشق من رادوین جانعشق من رادوین جان، تا این لحظه: 9 سال و 7 ماه و 7 روز سن داره
وبلاگ رادوینیوبلاگ رادوینی، تا این لحظه: 8 سال و 9 ماه و 23 روز سن داره

my dear son

گذر عمر فقط عشق رو در سینه اش نگه می دارد

به استقبال پاییز

به نام خالق هستی سلام خدای مهربونم سلام آفریننده ی پاییز رنگارنگ سلام مهربانترین مهربانان  پاییز از راه رسید و مدرسه ها باز شدن هوا هم خنک تر شده الان که این پست رو میگذارم رادوین جانم رو راهی مدرسه کردم تو صف ایستادن و راهی کلاس سوم شد کلاس سوم دو خانم دهقانی که همه از سخت گیریشون تعریف میکنن  عزیز دلم انشالله که امسال هم به خوبی و خوشی با خاطره های قشنگ در کنار دوستهات بهترین ها در ذهنت به یادگار برات بمونه  دیشب بعد از شام چیپس خوردی و خوابیدی نمیدونم به خاطر این بود که میدونستی صبح باید زود بیدار بشی یا چی که ساعت ۱ پا شدی گفتی حالم داره به هم میخوره و رفتی دستشویی و برگشتی نمیتونستی بخوابی ولی...
2 مهر 1401

عکس های دو پست قبلی

متاسفانه تولدت همزمان شد با فوت بابا جون و این عکس ها رو هم خاله جون ازت گرفته روحشون شاد اینم عکست با هلنا دوست کلاس نقاشیت عکسهای محرم ۱۴۰۱ و این هم عکسی دردناک از دندونی که صدرا پسر همسایه مون با سنگ شکوند عکسی با یونیفورم مدرسه عکسی از روز معلم کلاس دوم ۲ آقای صمدی من و رادوینی سوار بشقاب پرنده در شاه گلی تصویری از چهارشنبه سوری ۱۴۰۰ در مدرسه کنار مدیرتون آقای کرم جوان و معاونتون آقای مقامی تولد سلدا ۷ فرودین ۱۴۰۱ سفره ی افطار امسال خونه ی مامان جون بماند به یادگا...
14 شهريور 1401

2 شهریور 1401

به نام خدای مهربانیها سلام از مدتها قبل انتظار روز تولدت رو میکشیدی هر روز ازم میپرسیدی که مامان چند روز به تولدم مونده یک شهریور مسابقه ی فوتبال داشتین و بعد از مسابقه رفتیم واسه خرید برای تولدت  و شب دیر به خونه رسیدیم مدتی بود که بابای بابا مریض بود و متاسفانه عمه جون بهم خبر داد که فوت کردن و ما هم با عجله رفتیم خونه ی بابا جون تو رو بردم طبقه ی بالا نشسته بودی و مات و مبهوت بودی بهت گفتم که بابا جون فوت کرده و تو هم میگفتی آخه تولد من بود 3 ساعت بدون هیچ واکنشی نشستی یه جا و صبحش رفتیم واسه مراسم خاکسپاری بابا جون مرد خیلی مهربون و بزرگی بود خدا روحش رو شاد کنه و تو عزیز تر از جانم تولدت م...
9 شهريور 1401

سال نو ۱۴۰۱

به نام خداوند جان و خرد  عید ۱۴۰۱ مبارک قرن نو مبارک انشالله همگی سالی پر از شادی و نشاط و سلامتی داشته باشیم  سلام به نی نی وبلاگ و نی نی وبلاگی های عزیز و دوستهای گلم راستش از عید میخوام پست بگذارم نمیشه مطلب بالا رو عید نوشتم که نیمه کاره مونده بود و دلم نیومد پاکش کنم گفتم بزار ادامه شو بنویسم واقعا که عمر مثل برق و باد میگذره انگار همین دیروز بود که کتابهای اول دبستان رو گرفتیم و جلد میکردیم کلاس دوم هم با آموزشهای نیمه حضوری به پایان رسید بعد 13 فروردین اعلام کردند که باید حضوری بیاین مدرسه رفتین مدرسه و تو راه برگشت هم حسابی از سر و کول هم بالا میرفتین و باید حتما یه سر تو راهتون به پارک سر میزدین...
23 مرداد 1401

به وقت بهمن برفی 1400

سلام به زمستان پر برکت خدا سلام سلام به دانه های زیبای برف سلام به فرشتگان رحمت سلام به زندگی پر از فراز و نشیب دلتنگی ها و خوشی ها و حوادث تلخ و شاد دنیا حواس رو از سرم برده نمیدونم کی شب میشه کی روز کی شادم و کی غمگین تنها چیزی که هوش از سرم میبره خداوند عزوجل هست و رحمت و نعمتش خداوند مهربانم لحظه ای هزاران بار شکرت فرشته ی زیبای هستی رادوین عزیزتر از جانم جلوه ی عشق خدا دوستت دارم عزیز دلم متحیرم از این همه شور و شوق برای رسیدن هر لحظه به تو واقعا چیست این مهر مادری... روزها میایند و میروند و قلب من انگار هر روز کوچکتر...
7 بهمن 1400

مهر و آبان 1400

                                        ای نام تو بهترین سر آغاز                     بی نام تو نامه کی کنم باز سلام و با نام و یاد پروردگار مهربانی ها بازم خیلی وقت میشه به وبلاگ سر نزدم و پستی هم نگذاشتم با شروع شدن مدرسه ها ماشالله سرمون حسابی گرم درس و مشق هست معلم امسال رادوین جان آقای رضا صمدی هستن خوشبختانه خیلی معلم خوبی هستن و بعد...
19 آبان 1400

چند تا عکس

رادوین جانم امسال بخاطر محرم نتونستم برات تولد بگیرم و همینجوری چند تا عکس خاله جون ازت گرفت انشالله 120 ساله شی پسرم تو فوتبال هم 3 مین گلت رو دی آفرین به تو گل پسر ...
7 شهريور 1400
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به my dear son می باشد