عشق من رادوین جانعشق من رادوین جان، تا این لحظه: 9 سال و 8 ماه و 5 روز سن داره
وبلاگ رادوینیوبلاگ رادوینی، تا این لحظه: 8 سال و 10 ماه و 21 روز سن داره

my dear son

گذر عمر فقط عشق رو در سینه اش نگه می دارد

روز معلم

به نام خدا سال جدید خیلی چالشی شروع شد کرونا اوج گرفته و وضعیت داره واقعا نگران کننده میشه خدایا در این شب های احیا در این شب های عزیز ماه رمضان خودت گرفتاری همه رو حل کن گره از کار ههمون باز کن خسته شدیم از تعطیلی ها و قرنطینه ها و خبر های بد شاید تو دلت بگی آخه دلم به چی شما خوش باشه چرا باید به دعاهاتون گوش کنم وقتی شما ها به حرف های من گوش نمیدید ولی تو خدایی و قادر مطلق ما هم همیشه به رحمت تو دلبستیم خدا جونم به خاطر اون بنده هایی که دوست نداری خار تو پاشون بره به هممون رحم کن یا ارحم الراحمین ۲۷ فرودین تولدم بود که افتاد تو ماه رمضان و قرنطینه ها و نشد حتی یه کیک بخریمروز ۲۶ فرودین خونه ی مامان مهمون بودیم و آسی جون و مامان برام ...
13 ارديبهشت 1400

فروردین ۱۴۰۰

به نام خالق هستی اتفاقات مهم فروردین ماه تا الان یکیش تولد سلدا بود دختر خاله رادوین ۷ فروردین رو براش تولد گرفته بودن و واسه شام دعوتمون کرده بودند  اینم کادوی تولدی که بابای سلدا براش خریده بود و همچنین بهش کارت هدیه هم داد تولدت هزاران بار مبارک دختر نازنینم انشالله همیشه شاد و سلامت و موفق باشی چند روز بعد سلدا جشن تکلیف گرفته بود برای خودش چون پارسال قرار بود تو مدرسه براشون جشن تکلیف بگیرن و نشد خودش تو خونه جشن تکلیف گرفت بعدم که ۱۳ بدر شد و ما ۱۳ رو رفتیم خونه ی مامان جون و اونجا ۱۳ همون رو بدر کردیم چند روز بعدش رفتیم بیرون گردش  رادوین و مامان ...
22 فروردين 1400

نوروز ۱۴۰۰

با نام پروردگار هستی سلام عید نوروز رو در ابتدا به همه ی نی نی وبلاگی ها تبریک‌ می گم انشالله سال جدید سال خیلی خوبی پیش روی همگی باشه چند وقت بود که برای ورود به وبلاگ دچار اشکال شده بودم خلاصه بعد از کلی اعصاب خردی پشتیبانی و مشاورهای نی نی وبلاگ کمکم کردند تا تونستم دوباره وارد وبلاگ بشم خدا رو شکر طی مدتی که نبودم هم کلی اتفاق افتاده ولی خوب کم کم اگه به ذهنم رسید مینویسم ۱۰ اسفند تولد خاله جون رادوین بود  آسی جون عشقم تولدت مبارک اینم رادوین و مامان جون در تولد آسی نقاشی رادوین برای چهارشنبه سوری عکس سلفی رادوین و سارینا دختر عمه ی رادوین  ...
5 فروردين 1400

این چند روز

سلام مهربونم‌ امسال روز مادر از شبش قبلش که هی تو تلویزیون میشنیدی که فرداش روز مادره صبح ساعت ۱۰ و نیم بود که دیدم لباسهات رو پوشیدی و داری تو گوش بابا چیزایی میگی منم میگم رادوین چرا حاضر شدی هنوز زوده بریم خونه ی مامان جون بیا از تکالیفت انجام بده ولی تو میگی مامان بذار با بابا برم بیرون بیام رفتی برای من گل رز گرفتی بخدا اونقدر ذوق زره شده بودم که نگو پسر کوچولوی من که تا به حال هیچی نخریده و پولها رو هم نمیشناسه رفته مثل یه مرد برای مامانش گل خریده قربون دستهای کوچیکت بشم من خلاصه که خیلی ممنونم فرشته ی مهربون من  بعد خاله جون اومد دنبالمون و رفتیم سراغ کادو پیدا کردن برای مامان جون که سختترین کار دنیاست ...
20 بهمن 1399

مادر

به نام پروردگار هستی  به نام آفریننده ی مادر به نام آفریننده ی عشق  به نام معبود بی همتا الهی در این روز عزیز در روز میلاد بانوی دو عالم خانم فاطمه ی زهرا هیچ بچه ای بی مادر نباشه سایه ی مادر بر سر هممون بمونه مادرهایی که رو تخت بیمارستان ها هستند شفا پیدا کنندو دل غمزده ی مادر های هممون پر از شادی باشه  و چقدر سخته در شرایط حال حاضر شاد بودن خدایا خونه ی بی مادر همون جهنمی هست که تو توصیفش کردی همش دارم به دختر های دختر عمه م که از کرونا فوت شد فکر می کنم ۴۰ ام مادرشون روز مادره وای خدایا چقدر سخته واقعا دیوانه کننده ست خدا کمکشون کنه  خدایا خودت فرشته های زمینی مادرهامون رو برامون نگه دار خدایا چطور...
15 بهمن 1399

امتحان حضوری

به نام پروردگار مهربان هستی سلام رادوین جانم امروز اولین امتحان حضوری ش رو که امتحان ریاضی بود داد ۴ بهمن ماه ۱۳۹۹ خانم معلم از چهارشنبه وقت داده بود و هیچ تکلیفی نگفتن تا حسابی تمرین کنین اما تو همش سرت یا تو گوشی بود یا تو تلویزیون یا مهمونی و گردش وقت برات نگذاشته بود به طوری که ما اصلا لای کتاب رو باز نکردیم و فقط من برات نمونه سوال مینوشتم و تو اینجوری تمرین کردی شب که خانم معلمتون پیام دادن و گفتن امتحان صبح ساعت ۱۱ دست و پاهام داشت می لرزید خدایا چقدر سخت میشه وقتی آموزش غیر حضوریه و امتحانش حضوری شب از استرس نمیتونستم بخوابم صبح ساعت ۸ و نیم پا شدم یه بار همه چی رو چک کردم ببینم چیزی از کتاب جا نمونده که من بهت نگفته با...
4 بهمن 1399
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به my dear son می باشد