رادوین گلم ماشالله اونقدر آتش میسوزونی که صبح و شبمون یکی شده کمی مونده تا17 ماهگی ت رو تموم کنی فقط خدا خدا میکنم که زودی بزرگ شی تا منم بتونم به کارهای عقب مونده م برسم چون واقعا اجازه تانجام هیچ کاری رو بهم نمیدی خلاصهههههههه کلی ازت شاکیم anyway هروقت کتاب دستم میگیرم تو انگار از منم مشتاقتر میشی اونوقت حتما باید خودکارم رو بگیری و خودکار به دهن این ور و اونور بری یا وقتی با تلفن صحبت میکنم از دستم میگیری و میذاری تو گوشت و میگی عالله این فیگورت واقعا دیدنیه وقتی هم که میرم آشپز خونه تو زودتر از من اونجا حاضری و دستات رو میاری به سمتم که یعنی تو رو تو بغلم بگیرم تا تو هم ببینی چی رو گازه بعد که میبینی مثلا دارم چیزی سرخ میکن...