عشق من رادوین جانعشق من رادوین جان، تا این لحظه: 9 سال و 8 ماه و 8 روز سن داره
وبلاگ رادوینیوبلاگ رادوینی، تا این لحظه: 8 سال و 10 ماه و 24 روز سن داره

my dear son

گذر عمر فقط عشق رو در سینه اش نگه می دارد

بدون عنوان

اينم يكي از پيامدهاي كشمكش بين تو و سلدا كه اينطوري از شرمندگي تو بيرون امده ...
16 آذر 1396

بدون عنوان

امروز هم كلي گريه كردي كه من ميخوام برم مدرسه .والله من نميدونم با اين شرايطي كه تو داري اصلن كسي از دست تو ميتونه تو مهد يا مدرسه باهات كنار بياد يا هميشه دعوا خواهيم داشت نه شوخي كردم ميدونم كه ان شالله هر روز بهترتر ميشي و يه روزي ميرسه كه مثل تو كي پيدا بشه اصلن عشقم ...
16 آذر 1396

بدون عنوان

خيلي شلوغتر شدي و من بخصوص توي جمع از عهده ت واقعن بر نميام بيچاره سلدا هم كه سرور شلوغاي دنياست از تو ميترسه و كمي هم بد دهني ياد گرفتي كه بيشتر از هر چيز ديگه اذيتم ميكنه چون نه به بچه ها بلكه به همه ميگي و اين حسابي  شده معضل من ...
16 آذر 1396

بدون عنوان

سلام عسل من اين روزا هوا سرد شده و امروز هم برف باريده بود صبح كه از خواب پا شدي ساعت 11 زود باور كن كه اگه بهت نميگمتم كه برف اومده جا داشتي تا 12 بخوابي تنبل خان چند روز پيش كه ميله اون ماشينايي كه تاير هاشون رو در مياري رفت تو پام و هنوزم كه هنوزه درست حسابي نميتونم پاي حيوونكيم رو رو زمين بذارم شلوغ خان راستي بيچاره دماغ آسي هم خوب نشده اون ليوان پلاستيكي كه سلدا به سمتش پرتاب كرد و باعث اصليشهم تو بودي بيني خواهر دست گلم رو معيوب كرده ديگه خدا ميدونه كه قراره چه بلاهايي سرمون بياري تو ...
16 آذر 1396

بدون عنوان

ديروز هم باسارينا و عمه جونت رفتيم بيرون و اونا برات كاپشن و شال كلاه گرفتن و حسابي شرمنده مون كردن  
19 مهر 1396

بدون عنوان

عشقم عسلم اميدوارم كه همينطور كه تو اين روزها من حس خوبي به شما دارم و فكر ميكنم روز به روز به هم بيشتر نزديكتر ميشيم و صميميتمون هر روز افزون تر ميشه تو هم درست مثل جمله ها و كلماتي كه هر روز بارها تكرارشون ميكني از من يه تصوير خوبي در ذهنت ثبت بشه هر روز صدها بار ميگي كه مهسا مامان عشقيمسن مامان جيگريمسن يادمه يه بار گفتم خدا يا شكرت كه يه فرشته ي مهربون بهم دادي از اون روز به بعد روزي نيست كه تو اين جمله رو به خود من نگي در هر صورت بعضي وقتا هم ميشه كه منو حسابي فلفلي ميكني اونجاست كه ميگم نه دوستت ندارم پيس پسر اولدون بعد تو ميگي بيدا سوي دا مني ببخش ديگه تا رضايتم نگيري دس ور دار نيستي چند روز پيش وقتي ميخواستم ببرمت دستشويي خودت رو ...
19 مهر 1396

تولد رادوين عسلم

رادوين عزيزتر از جانم تولدت مبارك ديروز خونه مامان جون اينا بوديم و آنيسا و سلدانا اينا هم بودن و همونجا تولد كوچولويي واست گرفتيم درسته كه تو حياط زمين خوردي و از دماغت هم خون اومد ولي خوب بود و به لطف ماماني خوش گذشت ايشالله 120 ساله شي عسل خودت هم كه امروز صبح از سر جات نميتونستي بلند شي از بس كه ديروز شيطوني كرده بودي الان هم كه باز داري تولدت مبارك رو ميخوني يعني هنوز هم تو جوي ها!...
3 شهريور 1396

بدون عنوان

رادوين كوچولوي مامان تولدت پيشاپيش مبارك ايشالله 120 ساله شي گلم تو اين يه سالي كه گذشت ميشه گفت مهمترين كارهاي زنگيت رو ياد گرفتي احساساتت شكوفا تر شد درسته خورد و خوراكت مثل هميشه منو اذيت ميكنه و وقتي يه چيزي رو با اشتها ميخوري ديگه اون روز واقعا كار خارق العاده اي كردي و منم عذاب وجدان ندارم ولي مهربون من گذر زمان به من ثابت كرده كه اين هفته يه كودك با هفته ي ديگش بعضي اوقات كلي فرق داره و اين هست كه اميد رو در دل اونايي كه براي پرورش اون كودك زحمت ميكشن زنده ميكنه و تحمل سختي ها رو با يه لبخند يا يه حرف خنده دار يا يك نگاه پر از عاطفه و مهربوني و عشق اون آسون ميكنه جيگر طلاي من وقتي مياي و رو زانو هام ميشيني و به من ميگي ...
1 شهريور 1396

بدون عنوان

سلام عسلي يه روز مونده كه ان شالله و شكر خدا 3 سالگيت رو تموم بكني و وارد دوران طلايي 4 سالگيت بشي روزهاي خوبي رو سپري كردي و الحمدلله يكم پسر بزرگي شدي طوري كه ديگه ميشه بعضي وقتا روت به قول معروف حساب كرد فقط اميدوارم كه با گذشت روزهايي كه با به دنيا اومدن تو كمتر متوجه گذرشون شدم تويكم حرف گوش كن تر بشي و آقا تر ولله از بس تو اين روزها ي گرم تابستون تو منو كشوندي بردي بيرون كه ديگه مثل شمع آب شدم و واقعا ديگه بعضي وقتا ناي حرف زدن رو هم ندارم ولي خوب وقتي ميبينم كم كم داري رشد ميكني و متوجه تغييرات فكريت ميشم و يادم ميوفته كه ايشالله ميري مدرسه و واسه خودت پسر بزرگي ميشي سعي ميكنم كه خودم رو با كوچولويي مثل تو خودم رو وفق بدم تا ...
31 مرداد 1396
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به my dear son می باشد