بدون عنوان
رادوين جون از صبح كه پا ميشه به محض اينكه خودش رو كمي پيدا كرد و اون دو تا لقمه كوچيكي كه من به عنوان صبحونه بهش دادم و اونم تو دهنش نگه داشت كه آخر سر من مجبور ميشم كه از دهنش در آرم فقط به رفتن بهبيرون و بازي كردن فكر ميكنه بيرون هم كه ميره تو اين ضل آفتاب لپاش قرمز ميشه و با بستني اينا قولش ميزنم و ميارمش خونه تا عصر كه همين وضع و اوضاع ادامه داره خلاصه ميگه اصلن خورد و خوراك نشون من نده يا اينكه ميگه بيا بريم خونه آسي خونه سلدا و ناگفته نماند كه اصلن هم روز خوش نشون سلدا نميده و با اين كه 3 سال از سلدا كوچيكتره يه درسايي به سلدا ميده كه نگو و نپرس حيووني سلدا همش گريه ميكنه و دل خوشي ازش نداره و ديدن رادوين فقط واسه چند دقيقه اوله كه ...
نویسنده :
mahsa
17:40
سلدانا و آقا پليس كوچك
بدون عنوان
شعر ها آهنگ ها و هر چي كه به فكر من خطور ميكنه و ميخونم يهو ميبينم تو زودتر از من شروع ميكني به زمزمه كردنشون ماشالله حفظياتت بيسته ها مثل خودت عسل شب به محض اينكه شام خوردي ميگي مهسا يرلري گتيراخ يوخوم گلير!اما وقتي تو رختخوابتي همش دنبال بازي و شوخي هستي الحمدلله كه تو ماه رمضان هم زياد اذيت نكردي و پسر خوبي بودي بسر بسر اينم آقا رادوين حين رانندگي عاشق ماشين و ماشين سواري عاشق آب تني عاشق بيرو ن رفتن عاشق خوابيدن عاشق باباش و البته عاشق من...
نویسنده :
mahsa
15:21
بدون عنوان
يوخ ساقلا جمله كوتاه وتكراري آقا رادوين تو اين روزها براي هر پيشنهادي كه فكرشو بكنم
نویسنده :
mahsa
18:19
سلدا رادوين و آنيسا
بدون عنوان
سلام عسلي من رادوين خان و كاراي روزمره ايشون... از همون اول صبح كه پاميشي وقتي اسم صبحانه رو ميبرم اولين چيزي كه به ذهنت ميوفته بيرون رفتنه انگار از خونه مون اصلا خوشت نمياد بعد با كلي زور و زحمت و نگه داشتن لقمه تو دهنت و خواهش هاي پياپي من واسه قورت دادن لقمه و اصرارهاي تو براي رفتن به بيرون و مجبور كردن من به پوشوندن لباسات تازه رفتن ما بيرون هم كلي خاطره ست وقتي يه بچه اي رو بيرون ميبيني بايد به زور هم كه شده يه بوسي چيزي ازش بگيري يا حداقل بايد بذاره تا نازش بكني والا كارش با كرام الكاتبينه و يه دست كتك مفصل از تو ميخوره حالا رفتيم مثلا به قول خودت تاب تاب عباسي هر كي كه اونجا بخواد بعد تو تاب بخوره ديگه بايد پير بشه چون رفتنت ...
نویسنده :
mahsa
17:57
بدون عنوان
بدون عنوان
يادش بخير كچلت كرده بودم اينجا اين هم عيد ...
نویسنده :
mahsa
13:09