سرد سرد
به نام خداوند هستی
نمیدونم سردی هواست که این قدر قلب هامون سرد شده یا واقعا زمونه سرد شده و دل به شادی و هیجان نمیده پریروز تو تبریز حسابی برف اومد درختها همشون عروش شدن ولی کو شادی دیگه عروسی ها هم شادی ندارن بخدا
زمستان هم شده عروس فصل ها هوا خیلی ناجوانمردانه سرد شده ولی باور کنید دل بعضی از آدم های اطرافمون از این زمستون سرد هم بی وفاتر و کینه ای تر هست
چند وقت پیش یه پست گذاشتم که رفته بودیم عروسی سعید و مریم دختر دایی و پسر داییم در عرض ۲۸ روز زندگی مشترک کارشون به دادگاه و طلاق کشید و علتش هم دخالت های بیجای بزرگتر هاشونه اونها بچه نیستند بیسواد هم نیستند ولی کاش یه انتخاب دیگه ای میکردند پسر شاید پسر خوبی باشه ولی تنها پسر خوب پیدا کردن مهم نیست این که پسر مرد باشه و بتونه ازت حمایت کنه بزرگترین و مهمترین ویژگی مردونه هست
به دخترهای نی نی وبلاگی این توصیه رو میکنم که تو پس ذهنشون برای زندگی آینده شون داشته باشن که مردونگی یه پسر رو بسنجن بعد باهاش زیر یه سقف برن متاسفانه یه عروس ۲۰ و چند روزه الان همه ی ذهن و فکرش و روح و روانش به خاطر یه پسری که مرد نبوده و فقط خواسته ادای مردا رو در بیاره به هم ریخته
خدا خودش کمکش کنه مریم دختر خیلی خوبیه و دانشجوی حقوق هست امیدوارم که بتونه خودش رو جمع و جور کنه و به درسش هم هیچ لطمه ای نرسه
خلاصه روزگار شده آشفته بازار و مردم به ظاهر مهربان شدن کینه ای و حسود خدا خودش به همه کمک کنه
اینم چند تا عکس از شب یلدای رادوین که علی رغم فوت ناگهانی دختر عمه م که همه رو تو شوک برد براش چند تا عکس انداختم دیگه بچه هست اون چیکار کنه ما دلمون خونه
انشالله روزگار مهربونتر بشه و روزهای شادی و سلامتی و سادگی و محبت برسه
به امید روزهای خوب انشالله