عشق من رادوین جانعشق من رادوین جان، تا این لحظه: 9 سال و 8 ماه و 5 روز سن داره
وبلاگ رادوینیوبلاگ رادوینی، تا این لحظه: 8 سال و 10 ماه و 21 روز سن داره

my dear son

گذر عمر فقط عشق رو در سینه اش نگه می دارد

عاقبت موتور سواري

1397/4/10 13:44
نویسنده : mahsa
367 بازدید
اشتراک گذاری

                                                

سلام خدمت همه دوئستان و همراهان ني ني وبلاگي

هوا بس ناجوانمردانه گرمه و آدم وقتي ميره بيرون يه چند قدمي كه بر ميداره حس ذوب شدن بهش دست ميده

رادوين بالام ديروز با شوق تمام با باباش بيرون رفت و من هم خواستم خونه بمونم و شام حاضر كنم رادوين موتور بابا جون كه تو پاركينگ ماست و بابا جون از بس كه دوسش داره از زمستون گذاشته تو پاركينگ ما تا خدايي نكرده برفي باروني چيزي بهش نزنه

رادوين هر از گاهي چون به بابا جون قول داده تا بهش استارت بزنه تا باتريش دشارژ نشه ميره و با باباش يه دوري ميزنه ديروز اما وقتي شب اومد از بيرون من متوجه شدم كه ناله ميكنه و ميگه پام درد ميكنه وقتي پاش رو ديدم شوكه شدم پاش حسابي از قسمت ساعد ورم كرده بود و يه قسمت خيلي بزرگي به نظر ميرسيد كه كبود شده و قسمتهاي ديگه ش سرخ شده بود اول فكر كردم كه زمين خورده ولي بعد كه ازش پرسيدم گفت كه وقتي بابا رفت از سوپري خريد كنه پام رو چسبوندم به موتور و حسابس سوخته بود و تاولش رفته رفته بزرگتر شد وقتي بابا از حموم اومد بيرون و پاي رادوين رو نشونش دادم گفت كه رادوين اصلا بيرون هيچ چيزي بهش نگفته خلاصه بهمن رو فرستادم رفت برات پماد سوختگي گرفت بعد يه ساعتي دردش كم شده بود و ديگه واكنشي نشون نميدادي

خلاصه همين يكي رو كم داشتيم شب هم موقع خواب باز پماد زدم و با يه پارچه سفيد بستم چون همه جاي خونه رو پمادي كردين صبح پوست پات سياه سياه شده بود و وقتي با آب و صابون پماد رو ميشستم يه لايه از پوست پات فلق در اومد واي خداي من اونايي كه سوختگي شديدي دارن واقعا چيكار ميكنند از ديروز ده سال پيرتر شدم بخدا دين پات خيلي اذيتم ميكنه از طرفي مجبورم بهش برسم تا خوب شي

  

               

اينم همون موتوره ورادويني ت وسوله دايي

پسندها (10)

نظرات (5)

مامان ارشیا و پانیامامان ارشیا و پانیا
10 تیر 97 18:38
وای الهی 
حسابی مواظبش باشید.
تو اولین فرصت ببردیش دکتر پوست تا پمادی چیزی بده جاش نمونه.
پسر منم دو سال پیش دستش در اثر برق گرفتگی حسابی سوخت . دکتر گفت پماد آلفا روش بمالید تا جاش نمونه . ولی چون عمیق بود یه اسکار عمیق ایجاد شد. هر بار دستش رو می بینم دلم کباب می شه.
mahsa
پاسخ
ممنونم ازتون واقعا كه آدم دلش كباب ميشه اعصابم از ديروز خيلي بهم خوردست
مامان صدرامامان صدرا
11 تیر 97 6:12
الهی فدات بشم خاله 😯انشالله که به زودی خوب بشه😔
mahsa
پاسخ
ان شالله مرسي عزيزممحبت
مامانیمامانی
11 تیر 97 12:15
آخی انشاالله هرچه زودتر خوب بشه
❤فاطمه جون❤❤فاطمه جون❤
13 تیر 97 9:50
ماشالله عزیزممممم
❤فاطمه جون❤❤فاطمه جون❤
13 تیر 97 10:05
انشاءالله زود تر خوب بشه
mahsa
پاسخ
مرسي دوست  عزيزمگل
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به my dear son می باشد