روز تولد مامان جون
سلام عشقم
پسرم روزهای خیلی خوبی رو پشت سر میزاری کلاس آمادگی خیلی خوبه و خانم اکبرزاده عزیز معلم آمادگیتون خیلی مجرب و کارآزموده و مهربان هستند و خانم رستمی هم خیلی هوا تو داره همسایه مون صدرا تو کلاس خانم خدایی افتاده بود ولی اونجا بیشتر از 3 روز دوام نیاورده و گریه کرده که من میخوام برم کلاس رادوین و اومده کلاس شما ولی معلمتون با فاصله نشوندتتون که حواستون به شیطنت با هم نره صبح ها هم خاله سرویس میاد دنبالتون و تو به شوق سرویس خیلی خوب از خواب پا میشی و میری انشالله که امسال رو خیلی خوب بگذرونی
معلم زبان انگلیسیت خانم موتاب رو هم که دیگه نگو از بس مهربونه و بچه ها رو لوس میکنه که نگو من خودم که خیلی دوستش دارم😘
معلم نقاشیت هم که خانم اسکندری عزیز بود که انصافا خیلی برات زحمت کشید و ازشون چیزهای خیلی زیادی یاد گرفتی
پنجشنبه براتون جلسه اولیا و مربیان گذاشته بودند و من مجبور شدم چهارشنبه شب که تولد مامان جون بود تو رو اونجا بذارم تا شب اونجا بمونی چون من باید ساعت 10 جلسه میرفتم و نمیتونستم تو رو تو خونه تنها بذارم واسه همین ما اومدیم خونه و تو خونه ی مامان جون موندی برای اولین بار
روز سالمندان تو مهد کودک جشن داشتین و ما هم مامان جون رو دعوت کردین و براش کادو اون شالی که دوست داشت رو خریدیم و بهتون خیلی خوش گذاشت