تعطیلات
با نام خدای مهربان
سلام
تعطیلات تابستون همیشه جذابیت های خاص خودش رو داشته و داره امسال تابستون برخلاف دو سال گذشته که کلاس فوتبال میرفتی گفتی میخوای یا تکواندو بری یا والیبال و از آنجاییکه والیبال درست بغل خونمونه و منم تنبل تشریف دارم گفتم والیبال و وسلام
خلاصه والیبال رو با استاد رحیمی و چند تا از دوستهای مدرسه ت شروع کردی
در ضمن کلاس زبان رو هم که خیلی ازش گله مندی میری من که خیلی دوست دارم ولی تو همش نق میزنی و میگی چرا تو تعطیلات هم دست از سر من ور نمیداری
روزها دارن تند تند میرن تا برسیم به روز تولدت
سالگرد بابا جونت رو هم انداختن درست ۲ شهریور که روز تولدت هست تو هم شاکی بودی ولی من گفتم ول کن گیر نده من برات تولد میگیرم دیگه خلاصه که به زور راضیت کردم
واسه تولدت هم دوچرخه ت رو عوض کردیم ولی باز میگی که من ماشین کنترلی که خودت پسندیدی رو هم میخوای
خلاصه انشالله که روزهای باقی مونده تعطیلات هم به شادی و خوشی بگذره
اینجا روزی بود که رفتیم سینما فیلم فسیل رو دیدیم و چقدر خندیدیم خیلی خوش گذشت