آبان پر هیاهو
روزهای پاییز خیلی کوتاهند خیلی زود میان و میرن کلی اتفاقات خوب و بد میوفته و خیلی هاشون زود از اهمیتش برای ادم کم میشه روز جمعه در میانه زلزله شد و ساعت 2 شب بود و همه تو خواب من از خواب پریدم ول اهمیتی ندادم وقتی دیدم تو و بابا هیچی نفهمیدین با خودم گفتم شاید خواب دیدم و در کسری از ثانیه باز به خواب رفتم حدودای ساعت 4 صبح بود که کشاله ی رانم رگ به رگ شد طوری که به زور تونستم خودم رو بچرخونم ولی اصلا نمیتونستم پام رو حرکت بدم این اولین بارم نبود ...