تابستان 98
به نام خدای مهربون سلام رادوین جانم گذر زمان اونقدر سزیع هست که بعضی چیزها اصلا برام باور کردنی نیست مثلا همین تقویم سالها و روزها از بچگی هم تازه وقتی عادت میکردم مثلا پای ورقه امتحانی تاریخ بنویسم با خودم کنار نمیومدم که مثلا چه قدر زود سال77 میشه سال78 خیلی سخته برام تازه به سال 97 نوشتن عادت میکنی بعد باید خیلی زود 98 99 ....رو بلد شی بعضی وقتها مغزم قاطی میکنه با خودم میگم نه بابا الان 97 هست 98 چیه قاطی کردم ها ولی چه کنم که همین روزها هم خیلی سریع میگذره و بهمون مجال زندگی کردن رو هم بعضی وقتها نمیده تابستون ما خیلی خوب شروع شد و جاهای خیلی خوبی رفتیم و تا حالا خیلی خوش گذشته خدا رو شکر هوا خیلی خوب خنک شده این چند روز و واقع...