به وقت بهمن برفی 1400
سلام
به زمستان پر برکت خدا سلام
سلام به دانه های زیبای برف
سلام به فرشتگان رحمت
سلام به زندگی پر از فراز و نشیب
دلتنگی ها و خوشی ها و حوادث تلخ و شاد دنیا حواس رو از سرم برده نمیدونم کی شب میشه کی روز کی شادم و کی غمگین تنها چیزی که هوش از سرم میبره خداوند عزوجل هست و رحمت و نعمتش خداوند مهربانم لحظه ای هزاران بار شکرت
فرشته ی زیبای هستی رادوین عزیزتر از جانم جلوه ی عشق خدا دوستت دارم
عزیز دلم متحیرم از این همه شور و شوق برای رسیدن هر لحظه به تو
واقعا چیست این مهر مادری...
روزها میایند و میروند و قلب من انگار هر روز کوچکتر از روز قبل است
و من چگونه توصیف کنم روحی را که هر لحظه و ثانیه تنها به عشق تو شاد است
بعضی وقتها حرف هایی با هم از واقعیت های زمان و روزگار میگیم اما راستش را بگویم نمیتوانم عین واقعیت فنا و نیستی رو به تو بگویم به تو جاودانگی را یاد میدهم در حالی که هیچ چیز جز خدا جاودانه نیست پسرم
تو باش دنیا برای من گلستان است
قدر آدم ها رو باید در لحظه دانست عزیزم
روزها سپری میشن دوم ابتدایی با آقای صمدی که به تازگی به عنوان بهتریم معلم آموزشگاه هم انتخاب شدن سپری میشه روزهای زوج از ساعت 10 و نیم تا 12 به مدرسه میرین و روزهای فرد رو هم از ساعت 9 تا 11 و نیم در خونه غیر حضوری سپری می کنیم
دو روز قبل هم پشت سر هم زلزله شد و همه از خواب پریدیم و مدرسه رو تعطیل کردند امروز 7 بهمن هم حسابی برف و کولاک بود دیروز تقی باز رفت تهران عکس هایی از شب یلدا و ... دارم که بعدا میزارم
چون خیلی وقت بود به وبلاگ سر نزده بودم کلی گویی کردم و به جزییات حوصله م نکشید تو این مدت سه دوز واکسن کرونا مون رو هم زدیم و خدا رو شکر کرونا خیلی کم شده درسته گونه ی جهش یافته ی امیکرون داره شدت میگیره ولی امیدمون به خداست که هر چه زودتر از شر این ویروس بد جنس خلاص بشیم